بسم الله النور


در ادامه مقاله ای کوتاه از خودم که در مورد چرایی نماز و علت عبادت است قرار داده ام.

امیدوارم مفید واقع شود و دلی را هدایت کند.



چرا نماز؟ واقعا چرا؟ چرا باید وقتی را که برای بقیه کار ها میتوانستیم صرف کنیم صرف خم و راست شدن و گفتن چند ذکر عربی کنیم؟ آن هم از روی اجبار و عادت؟
اگر این کار را نکنی میروی جهنم!!
با این استدلال به جایی نمیرسیم

شما هر چند وقت اتومبیل خود را به یک مکانیک نشان میدهید.

سیستم و رایانه خود را به یک متخصص رایانه نشان میدهید.

چرا؟ برای چه این کار ها را میکنید؟ مگر به قول معروف "پولتان زیادی کرده؟" 

آن کسی که اتومبیل را ساخته و آن کس که رایانه را ساخته هر دو میگویند هر چند وقت یکبار آنرا چک اپ کنید و از سلامت اطمینان حاصل کنید.

نگذارید ویروسی وارد رایانه تان شود. حال دلتان را به حال خود رها میکنید و ماه ها و سال ها از سلامت ان مطمئن نمیشوید؟

این چنین دلی خانه شیطان نمیشود؟ این چنین دلی از دور خارج نمیشود؟
مطمئنا دچار ویروس میشود. یک ویروس هم انسان را از پا در نمی اورد اما ذره ذره ... نگاه میکنی میبینی شدی بنده شیطان و زنجیری بر گردنت است که باز کردنش ناممکن است.

تو روزی 5 بار اگر دلت را پاک کنی. اگر روزی 5 بار با خدایت حرف بزنی دیگر جایی برای ورود شیطان وجود دارد؟ دلی که خانه ی خداست آیا شیطان و ویروس هایش به آن راهی دارند؟

حکمت دیگر نمازهای پنجگانه زنده نگاه داشتن یاد خدا در دل ها و قلوب مومنین است. اینگونه ایمان حفظ و تقویت میشود.

دلی که 5 بار با خدا حرف میزند مثلا اگر بین صبح تا ظهر دلش بلرزد و به گناهی نزدیک شود ظهر چگونه رویش میشود دوباره با خدا حرف بزند؟ توبه نمیکند؟ به قول معروف "به غلط کردن نمی افتد؟" مطمئنا دلش صاف میشود و عزم و اراده اش محکم که دیگر تکرار نشود.

کسی که تو را ساخته تو را به نماز دعوت میکند.

تازه مگر چقدر طول میکشد؟ کل نماز ظهر بیش از 5 دقیقه است؟ در کل روز نهایتا میشود نیم ساعت.

یعنی خدایی که این همه به ما لطف کرده خدایی که چنین زندگانی هایی برای ما فراهم اورده را نیم ساعت در شبانه روز هم یاد نکنیم؟ بی معرفتی نیست؟

حال دیگر قضاوت با شماست!